حرفهای لحظه های دلتنگی
حرفهای لحظه های دلتنگی

حرفهای لحظه های دلتنگی

چه رویایی


و چه رویاهایی !
که تبه گشت و گذشت .
و چه پیوند صمیمیتها،
که به آسانی یک رشته گسست .
چه امیدی، چه امید ؟
چه نهالی که نشاندم من و بی بر گردید .

دل من می سوزد،
که قناریها را پر بستند .
که پر پاک پرستوها را بشکستند .
و کبوترها را
- آه، کبوترها را ...

و چه امید عظیمی به عبث انجامید.

"حمید مصدق"

پی نوشت:

- فکر میکردم میشود ولی حالا به من ثابت شده که هیچگاه نمیشود، حتی اگر تو را نبینم ولی برای سالها بوی نفسهایت در خاطرم حک شده و راه فراری نیست، فرار میکنم از تو و از خاطره ها، میدانم که راه فراری نیست ولی باز هم در همان راه فرار هستم ...

- خیلی وقته که تصمیم گرفتم که در اسکای صفحه ای جدید درست کنم و بعد از اتفاقاتی که چند روز قبل افتاد ، به ناچار به این جا نقل مکان کردم .


نظرات 4 + ارسال نظر
بهناز سه‌شنبه 7 آبان 1392 ساعت 14:59 http://thornbirds.persianblog.ir/

خونه جدید مبارک عزیزم. امیدوارم بلگ اسکای دیگه اذیتت نکنه

ممنونم، امیدوارم

اندر احوالات سه‌شنبه 7 آبان 1392 ساعت 12:23 http://andarahvalat30.blogsky.com

مبارک باشه پس تو هم اومدی بلاگ اسکای

ممنونم ، چه کنم دیگه از دست این بلاگفا ، باور نمیکنی چقدر از دستش استرس داشتم .

مرضی دوشنبه 6 آبان 1392 ساعت 22:57 http://khatkhati-92.blogfa.com/

مبارکه
اره این بلاگفا خیلی اذیت میکنه
شاید منم برم

عزیز ممنونم

محبوب دوشنبه 6 آبان 1392 ساعت 22:04

ادرسم را نگذاشتم چون من توی لینک هات نیستم ولی خوب هرجا بری میام

سلام محبوب عزیز ، از محبتهاتون ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.