این خدماتی واحد ما هم برای خودش فیلمیه ، از روزی که این "داعش" ایجاد شده و هر شب اخباری که در مورد این افراد اعلام میکند ، فردا صبح ما تحلیل خبری در مورد این گروه داریم .
اول صبح تا میگم:سلام آقا... صبح بخیر .
- سلام ، خانم ... دیدین دیشب اخبار در مورد سرکرده و معاون (خیلی عالی اسم همه رو هم حفظ کرده ) کلی صحبت کرده و ... القصه این از اول صبح . و در روز چند بار این ماجرا ادامه داره .
دیروز روز ملاقات عمومی و همه مشغول کار بودیم که یه دفعه اومد تو با هیجان که میدونید چی شده : تو اتاق نگهبانی پیش سربازا نشسته بودم که یه آقایی با سر کچل و ریش بلند سوار موتور از خیابان رد شد ، این حتما از " داعشیا" بود .
من و همکاران و مراجعه کنندگانی که تو اتاق بودن همه مات شده بودیم که همکارم گفت : تنها بود .
- نه ، یه خانمی هم ترک موتور نشسته بود ...
همه نگاهی بهم کردیم و همکارم گفت: آقای فلانی ، پس اومده ماه عسل ...
همه زدن زیر خنده ...
از در که وارد میشم ، بعد از سلام و احوالپرسی اول صبح با همکارام اولین چیزی که نظرمو جلب میکنه مانتو تازه همکارمه (آبی کاربنی و با زرد سنتی) . میگم مبارکه ،( کلا یه دختر شیطونه و پرانرژیه که از دیوار راست بالا میره) با کلی ذوق میگه ممنون و حدود یه ربع در مورد پارچه و خیاط و دوخت و مدلا ... حرف میزنه و من فقط دارم نگاهش میکنم .
ندای درونم میگه چرا من مثله بقیه نیستم، چرا الان هر جا که میری همه مانتو 2 رنگه ، چرا همه دماغ عمل میکنن اونم یه شکل . نمیدونم این سئوالا رو از خودم میپرسم، اما جوابی براش پیدا نمیکنم.
از صبح تاوقتی برسم خونه همش تو این فکرم دنبال جواب قانع کننده ، اما ...
در نهایت به این میرسم که مردم دوست دارن از هم تقلید کنن. درکش برام سخته آخه من هیچوقت عادت نداشته و ندارم از دیگران تقلید کنم یا یه لباس یا چیزی مال کسی باشه و منم همونو بخوام ... نمیتونم این جور آدما رو درک کنم.
اینم از امروز من...
بار دیگر رحمت خدا شامل حالمون شده و همه جا رو سپید پوش کرده و توی حیاط خونه حدود 1 متری برف نشسته و کوچه ها هنوز باز نشده و تردد فقط با پای پیاده اونم با چکمه انجام میشه و آسمان نیز همچنان دلش پر است .
دیروز طی تماس با رئیس خونه موندم ولی امروز با پای پیاده راه افتادمبه سمت اداره، باور نمیکردم که اوضاع اینقدر بد باشه تمامی سطح آسفالت یخ زده و همه جا رو برف گرفته و تردد فقط با زنجیر امکان داره ، جالبش اینکه مسافرانی که از سمت اردبیل وارد این شهرستان میشن تعجب میکنن، آخه این برف فقط مخصوص ماست.
خدایم شکرت میگویم بخاطر اینهمه برکت .