صدات داره میاد ، صدای اذان ، همیشه فکر میکردم که صدای توست و هنوزم اینطور فکر میکنم ، سرمو رو میزم گذاشتم و چشمامو بستم و گوش میدم ، ولی تمنایی برای حرکت ندارم ،
بخودم میگم فلانی : قهری؟ و بعد در جواب میگم : نه ، قهری نیستم ، فقط بغض دارم . یعنی منو ول کرده و رفته ، یعنی اینقدر سرش شلوغه که دستامو ول کرد و منو از یادش رفتم ...
کاش صدامونو می شنید
ای کاش