حرفهای لحظه های دلتنگی
حرفهای لحظه های دلتنگی

حرفهای لحظه های دلتنگی

دلخوشی های کوچک ...



دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...

به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...

به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
و حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"

به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای !
به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...

به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !

به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!

و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم

پاییز رنگی



برگ ها میریزن و زمان به تندی بادهای پاییزی میگذره. زندگی داره راه خودش رو میره، چه تو باهاش بیای، چه نیای. پس چه خوب میشه اگه با این جریان طبیعت همراه بشی. کنار زندگی بایست و توی این جاده باهاش قدم بزن. بهش بگو چه چیزهایی دوست داری و چه اتفاقاتی خوشحال ترت می کنه. خاطرات پاییزی ات رو یه گوشه نگه دار و برای اتفاقات بزرگ خودت رو آماده کن!


*********

پر از بغض تلخم 

پر از زخم و عادت

تمومش نکن

با اینکه یه عمره ،

رسیدیم ته خط

تمومش نکن

شبیه برگ میریزم 

مثه پاییز برگریز

به آسونی 


پی نوشت:

آهنگ "پاییز " شهاب رمضان همدم این روزای من شده.


هفته ای که گذشت

هفته ای که گذشت

هفته ای شلوغ بود که بخاطر درد شدیدی که از معده درد شب شنبه مجبور شدم که این هفته 2 بار آزمایش بدم و به 2 پزشک متخصص مراجعه کنم.

  ادامه مطلب ...

دلتنگی


جاده پر از برگهای پاییزی

و دل من پر از غمهای حل ناشدنی



با کدام حلال ، میشود حلشان کرد

هم برگها را ، هم غمها را