-
موسیقی و من
یکشنبه 15 شهریور 1394 22:19
با اینکه علاقه ای خاص به موسیقی دارم اما هیچگاه به خواننده خاصی تعصب نداشته ام ، و عادت کرده ام اول آهنگ کار راگوش میدهم و بعد معنای کلمات...بخاطر همین به خواننده خاصی علاقه ندارم و در آرشیوموسیقی ام همه سبک خواننده ای جای دارد ... پوشه ای دارم از آهنگهای سریالهای مختلف که دیده ام از زبانهای مختلف و گاهی اوقات که سر...
-
روحم
چهارشنبه 31 تیر 1394 23:28
امروز به لیست کتابام نگاهی کردم... و تازه متوجه شده ام که چه کرده ام با خودم .... در سال 93 یک کتابم نخوندم و روحم تشنه است... دلم گرفت و قلبم درد گرفت ... خدایا تو میگویی ببخشید تا آرامش بیابید .... ولی چگونه ببخشم ... من اونقدر قوی و بزرگ نیستم ... می بینی که چه کرده اند با روح و قلبم ... تبدیل به مرده ای متحرک شده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 تیر 1394 00:17
دوستان ، طاعات قبول و حلول ماه شوال مبارک باشد
-
زاده شدم ...
سهشنبه 15 اردیبهشت 1394 23:51
اردیبهشت به نیمه رسید... و من زاده شدم... یک سال سخت گذشت، خیلی سخت ، که حتی مرورش هم برایم سخت و تلخ است، ولی از خدا سپاسگزارم که به پایان رسید ... شاید بخندید و یا برایتان عجیب باشد ولی من در این تاریخ دوباره زاده شدم ، یکبار در سال متولد شدنم و یکبار در سال گذشته، در یک روز در 33 سال متفاوت دوبار زاده شدم ... گاهی...
-
وقتی یه اردیبهشتی باشی
دوشنبه 24 فروردین 1394 22:43
وقتی یه اردیبهشتی باشی دلت زود میگیره و زود میشکنه ، دلت میخوادکسی کنارت باشه که بتونی بهش اعتراف کنی ، اعتراف کنی به رویاهات ، به افکاری که تو سرت هست و اون فقط گوش بده وقتی یه اردیبهشتی باشی دلت میخواد رها باشی دلت میخواد با صدای بلند بخندی دلت میخواد از ته دل بخندی دلت میخواد مسافرت بری دلت میخواد برای یه مدت روزه...
-
سال جدید
دوشنبه 17 فروردین 1394 22:33
سال نو شد ... 16 روز از سال 94 گذشت این روزا معمولی بود، حس شروع سال جدید روحیه ام رو بهتر کرده ... خدا رو شکر که تا الان آرام گذشته ... امسال سال شلوغی دارم ... - تصویب پروپوزال - این ترم رو با موفقیت به پایان رسوندن -مسافرت کوتاه بعد از اتمام درسها - شروع نوشتن پایان نامه - دفاع پایان نامه - ........(این کاریه )...
-
کودک دلشکسته
چهارشنبه 5 فروردین 1394 23:00
کودک وجودم چند روزی است که بهونه گیر شده دلش گرفته ، خوب غذا نمیخوره و بی حوصله است... بغض کرده و دیگه نمیخنده البته چند ماهی میشه که خیلی کم شاده و بازی میکنه ولی چندروزیه که بغض کرده قبله عید برای رفتم خرید ، دستای سفید و نازش و گرفتمو و با هم رفتیم خرید ... براش کیف آویزدار وکفش پاپیون دار خریدم و حتی براش دو تا...
-
بلاخره امسال تموم شد...
پنجشنبه 28 اسفند 1393 12:56
خدا رو شکر میکنم که بالاخره این سال تموم شد. و برای سال جدید لحظه شماری میکنم ، این سال برای من خاطره خوشی نداشت ... و چند روزه که دارم فکر میکنم تا حداقل یه خاطره خوب پیدا کنم ولی هیچ چیزی نیست ... اما درسایی برایم داشت ، و جوری این درسا رو بهم یاد داد و فهموند که هیچوقت فراموش نکنم ... و از همه مهمتر به هیچ کس...
-
مهر وجود...
چهارشنبه 20 اسفند 1393 07:55
هر جا که میرم مهر وجودت را زده ای انگار میدانستی روزی میروی پس نخواستی تنهایم بگزاری حتی برایه لحظه ای...
-
برچسب...
شنبه 16 اسفند 1393 22:01
سخته که برچسب داشته باشی ... و تقریبا عادت همه مون شده که به هم برچسب بزنیم وبا اون همدیگر و تعریف و قضاوت کنیم ... پی نوشت : - تصمیم گرفتم که مطلبی که به ذهنم میاد رو می نویسیم و اینجا به اشتراک بزارم ... نمیدونم چه بازخوردی داره ، ولی میخوام که این کار و انجام بدم . پستای قبلی هم از اون نوشته هام هست . -"...
-
دله کوچیکم ...
پنجشنبه 14 اسفند 1393 22:46
گاهی فکر می کنم که خیلی بچه ام هنوز بزرگ نشدم با یه دلیل ساده اینقدر شاد میشم و از ته دل میخندم که با یه اتفاق خیلی بزرگ به یه لبخند تمامش میکنم . وگاهی با شنیدن یه آهنگ و یا یادآوری یه خاطره تلخ اینقدر غمگین میشم که دیگه نایی برای حرکت ندارم ... نمیدونم همه ادمها اینطورین یانه ولی به این نتیجه رسیدم که دله من خیلی...
-
تو را دوست می دارم
پنجشنبه 14 اسفند 1393 22:44
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که اب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می...
-
امشب پست شدم
پنجشنبه 14 اسفند 1393 22:41
و برای اولین بار نفرین کردم ، بله منی که همیشه از این کار حذر میکردم و خودم تبدیل به نفار شدم ... اشک ریختم و نفرین کردم، و تموم کسایی که با من بازی کردن ، درد داشت ولی اومد به زبونم و من تلاشی برای مانع نکردم... دلگیرم از همه از خودم و همه ... همه باورام از بین رفته و سوزش قلبم به زبون اومدم و گفت و گفت گفتم خدا با...
-
بی خیال بودن
پنجشنبه 14 اسفند 1393 22:36
چقدر خوبه که صفت بی خیال بودن در وجود انسان هست ، اگه نبود چطور میتونستیم در مقابل این غمها مشکلات زندگی دوام بیاریم و زندگی رو ادامه بدیم. هیچوقت فکر نمیکردم به اینجا برسم ، اما رسیدم. به جایی که نباید میبودم ولی قرار گرفتم نمیدونم دلیلش چی بود ولی با نگاهی به عقب میفهمم که خودم کردم که لعنت برخودم باد . و حالا مدتیه...
-
ای کاش ...
پنجشنبه 14 اسفند 1393 22:32
در این نیمه شب میان ای کاش های زندگی گمشده ام تعدادشان اینقدر است که میتوانم قطاری مارپیچ را تصور کنم جلوی هر کدام از آرزوهایم " ای کاشی" میگذارم و ردیفشان میکنم تا به نوبت سوار بر کوپه خود شوند. و بعد پشت سرم رو نگاه میکنم که چقدر طولانی اند... چشمانم بار اشک برمیدارد و از ته دل میگویم ای کاش یه روز "...
-
اینست این روزای من
چهارشنبه 6 اسفند 1393 22:12
ماه آخر سال... بااینکه برای تموم شدن این سال لحظه شماری میکنم، ولی تموم شدن این ماه برایم زجرآورترین حادثه دنیاست . این روزا مثه یک مجسمه شده ام که حرکت میکنم ولی هیچ اثری در من ندارد ، انگار رویایی تلخ است که فقط باید تحملش کنم تا پایان بگیرد ... فشار درسا و پایان نامه رو کاملا احساس میکنم ... و اوضاع معمولیست ولی...
-
تنهات یافتم
یکشنبه 26 بهمن 1393 23:47
هر یکی به چیزی مشغول وبدان خوشدل و خورسند بعضی روح بودند،به روح خود مشغول بودند بعضی به عقل خود، بعضی به نفس خود، تورا، بی کس یافتم! همه یاران رفتند بسوی مطلوبان خود! تنهات، رها کردند! من، یار بی یارانم!... شس تبریزی
-
اینروزا
یکشنبه 26 بهمن 1393 23:44
این روزا خوب نیستم منتظرم ،و دلگیر ازاطرافیانم سعی میکنم نادیده بگیرم ولی سخته ... ******* این روزا تنها همراهم موسیقی شده ، و دریا ... ******* عادت به جواب دادن به همه سئوالا ندارم و خودخوری میکنم و اشکام جاری میشه ، ولی چند روزه چشمه اشکم خشک شده ******* ای کاش میشد یاد بگیریم که با نگاهمون سئوال نپرسیم ******* این...
-
میدانی ...
چهارشنبه 15 بهمن 1393 22:23
گفته بودم که از هرجا عبور کرده باشی ، حست میکنم گفته بودم که در جمع هزاران نفر از پشت سر با یک نگاه میشناسمت گفته بودم که صدای تو را از بین صدها صدا می شناسم گفته بودم که همیشه حست میکنم حتی اگر از کنارم غریبانه عبور کنی... اما نگفته بودم که حس کردنت چه لذتبخش است نگفته بودم که دیدنت چه عذاب زیبایی است که با تمام وجود...
-
اعتراف ...
سهشنبه 14 بهمن 1393 22:47
میخوام اعتراف کنم ، ترسو هستم با اینکه 4سال گذشته ولی من هنوزم میترسم به تصاویر خاطرات گذشته نگاه کنم میترسم cd رو یکبار دیگه ببینم امشب برای چندمین بار cd جلوم بود و مات نگاهش کردم و چشمای سیاهت به یادم اومد ، اما بازم ترسیدم که بهشون نگاه کنم ... و دوباره غمگین شدم و چشمانم اشکین ...
-
این روزا
شنبه 11 بهمن 1393 21:51
-مدتهاست که تصمیم به پیاده روی داشتم، با تموم شدن امتحانات شروعش کردم و با اینکه مجبورم مسیر 40 دقیقه ای رو رانندگی کنم ولی بازم خوبه و راضیه ام . بهم کلی انرژی میده ، دیدن دریا تو زمستون و مرغای دریایی که راحت و آزاد پرواز میکنن واقعا لذتبخشه. - این روزا بیشتر انرژیم برای اداره میزارم و خوشحالم که همکارم رفت و این...
-
پایان امتحانات ...
دوشنبه 29 دی 1393 23:38
امتحانات تموم شد... و بالاخره ترم دوم با همه سختیای که داشت تموم شد . اعتراف میکنم که نسبت به قبل کمتر درس خوندم . خدا رو شکر تا الان که نمرات خوب بوده امیدوارم حال اساتید موقع تصحیح برگه ها خوب باشه و نمرات خوب به همه ... و من .
-
اعتماد..
یکشنبه 14 دی 1393 09:38
واژه ای پر معنا و پایه و اساس خیلی از روابط است . از لحظه تولد با در آغوش گرفتن مادر یاد میگیریم که میشود در این جا امن بود و ماند . و بعد از آن در کنار پدر و خواهر و برادر میتوان با اعتماد به آنان به امنیت، آرامش رسید. و با رشد این دایره گسترده تر شده و اقوام و دوستان و آشنایان و همسر و فرزندان خود نیز وارد این دایره...
-
انتظار ...
یکشنبه 7 دی 1393 10:22
دستانم میلرزند، صدایم خفه شده و صدای تک تک سلولهایم را میشنوم و عبور خون از مویرگها را حس میکنم ... ضربان قلبم شدید شده و زبانم خشک ... و چشمانم سیاهی را نشانم میدهند... و من درمانده تر از همیشه شده ام ... افکارم مشوش و پراکنده است و نمیدانم که باید چه کنم... از قدیم گفته اند "از هر چیزی که بدت بیاد ، سرت میآد...
-
احوال...
چهارشنبه 3 دی 1393 20:42
ترم 2 هم تموم شد و از 15 ام امتحانات شروع میشه . امسال سال خوبی برایم نبوده و هر لحظه اش برایم زجر آور بوده و هست . دیشب از ته دلم خواستم که این چند ماه باقیمانده به خیر بگذره ... دیگه تاب هیچ مشکلی رو ندارم ... واقعا ندارم ... اینقدر تو این مدت شوک بهم وارد شده که دیگر نایی ندارم... مدتهاست که دیگر با کسی در ارتباط...
-
میزان
جمعه 14 آذر 1393 22:20
-
تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
جمعه 7 آذر 1393 18:34
تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو بسان قایق، سرگشته، روی گردابم! تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟ تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟ تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟ من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه! چه...
-
ارامش
چهارشنبه 5 آذر 1393 18:27
ای کاش میدونستیم اعتماد یعنی چی خیلی سخته که دیگه اعتمادی نداشته باشی به عزیزانت ولی در کنارشون زندگی کنی ، خیلی سخته ... خیلی سخته که اشکات جاری باشه و اما رو لبات خنده و بخوای عادی رفتار کنی . ای کاش می فهمیدیم که بجای انتقام باید دردا رو التیام بدیم و اصلا قرار نیست که برای انتقام حتی فرزندانمون رو قربانی کنیم. ای...
-
رابطه...
شنبه 1 آذر 1393 19:15
شاید تو اولین عشق او نباشی، همچنانکه شاید آخرین عشق او. اما آیا مهم است؟ وقتی که میدانی اکنون تو را دوست دارد؟ بله! او کامل نیست. همچنانکه تو هم کامل نیستی. همچنانکه تو و او هم کنار هم، هرگز کامل نخواهید بود. همچنانکه هیچکس و هیچ چیز در هیچ جا و هیچ زمانی، کامل نبوده است. اما، اگر در تلخی لحظهها، میتواند شیرینی...
-
حال این روزای من
سهشنبه 27 آبان 1393 23:41
ایام میگذرن و گاهی چنان غرق میشم در زندگی روزمره که میترسم از گذشت دقایق عمر... پاییز رنگانگ شروع شده و من محو تماشای این همه زیبایم و هر جا که میرم از حیاط خونمون تا محوطه دانشگاه ناخودآگاه محو تماشای برگای رنگارنگ میشم. تو اداره حجم کارم زیاده و خیلی انرژی ازم میگیره وقتی خونه میرسم دیگه توانی برام نمیمونه. خیلی...