حرفهای لحظه های دلتنگی
حرفهای لحظه های دلتنگی

حرفهای لحظه های دلتنگی

آخرین روز اولین ماه زمستان...

اولین ماه زمستان داره تموم میشه و من یک ماهی میشه که به دیدن طبیعت زمستونی نرفته بودم و امروز با خانواده به دیدن درختان لخت و برف زمستونی رفتیم.

تصاویر  رو بیبینید و لذت ببرید.



  ادامه مطلب ...

خساست احساس...


این روزا خساست برف و باران نسبت به زمین، به منم سرایت کرده و احساسم نسبت به جسمم خساست میکند ، و اثرش کاملا در جسم خسته ام نمایان شده ، و این برای اردیبهشتی ها سم است ولی انگار این چشمه داره خشک میشه.

مدتیه که نوشتن برایم سخت شده و تنبلی میکنم و احساسم رو نمیتونم به زبان بیارم، تصمیم گرفته ام که از این به بعد حتما هفته ای یک بار از حالم بنویسم، حتی ناپیوسته و بدون احساس شاید اینجوری بهتر بشم ...

گمشده من

آرامش تو دریا را به ساحل می‌رساند

آسمان را به ماه، به خورشید

آرامش تو

گمشده تاریخی من است

آرام باش

چون تمام اقیانوس‌ها تنها با یاد تو آرام می‌شوند

مهربان من

گیاهان را نگاه کن

به خاطر تو از خاک تا افلاک می‌روند

پرندگان را نگاه کن

از لب‌های تو دانه می‌چینند

کلمات تو که دل آسمانی‌ات را تفسیر می‌کنند

مسیر کوچ پرندگان را نشان می‌دهد

آرامش تو

گمشده تاریخی من است

دریــاب مــرا


اگــر نــام مــرا بــا الــماس بنــویسنــد،
یــا ننــویسنــد، چــه تفــاوت؟

تــو مــرا بشنــاس!
تــو مــرا بخــوان!
تــو مــرا دریــاب!



نادر ابراهیمی

من مادر هستم ...


من مادر هستم ...

با خوندن این جمله و دیدن تبلیغات این فیلم، به دیدنش ترغیب شده بودم و دیشب موفق به دیدنش شدم. همانطور که انتظار داشتم از بازیهای عالی بازیگران لذت بردم ، از پانته آ بهرام تا قاضیانی و باران کوثری و حبیب رضایی و از همه بهتر بازی فرهاد اصلانی که همیشه عالی است .

انتظار نداشتم که جیرانی اینقدر صریح موضوعی رو مطرح کند که در جامعه ما کمتر به آن پرداخته شده ، ولی خیلی خوب موضوع رو به تصویر کشیده بود . و باز هم اعتماد بیش از حد به افراد دیگر باعث این رخداد بود . نمی خوام بگم در جامعه های دیگر این موضوعات رخ نمیدهد ولی در جامعه ما بیشترین صدمه ها نه فقط به کودکانمان بلکه افراد بزرگسال نیز از این اعتماد بیش از حد به دیگران میخورند.

در آخر ماندم که با کدامشان هم دردی کنم و کدامشان گناهکار واقعی اند ،  آوای بی گناه که اعتماد کرده بود ، پدرام عاشق که آوا را از خود رانده بود، نادر شکست خورده ، ناهید مادر تنها، سیمین دیوانه و نابخشوده یا سعید تنها که ...

ولی اگر به اطرافمان نگاه کنیم این اتفاقات بارها بارها تکرار شده اند ولی هنوزم عبرت نمیگیریم و دوباره تکرار میشوند.