حرفهای لحظه های دلتنگی
حرفهای لحظه های دلتنگی

حرفهای لحظه های دلتنگی

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟

شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا؟

تو از کدام جهان؟

تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟

تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟

تو از کدام سبو؟

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!

چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!

مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!

کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟

که ذره های وجودم تو را که می بینند،

به رقص می آیند،

سرود میخوانند!


چه آرزوی محالی است زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو:

به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!

به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!

بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!

ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟

ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.

که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!

تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه

تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.

همه وجود تو مهر است و جان من محروم

چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

 

فریدون مشیری

ارامش


ای کاش میدونستیم اعتماد یعنی چی خیلی سخته که دیگه اعتمادی نداشته باشی به عزیزانت ولی در کنارشون زندگی کنی ، خیلی سخته ...

خیلی سخته که اشکات جاری باشه و اما رو لبات خنده  و بخوای عادی رفتار کنی .

ای کاش می فهمیدیم که بجای انتقام باید دردا رو التیام بدیم و اصلا قرار نیست که برای انتقام حتی فرزندانمون رو قربانی کنیم.

ای کاش میفهمیدیم که همیشه بزرگترا حرف درست رو نمیزنن ، و شاید گاهی حق با بچه ها باشه و وقتی سکوت میکنن حق با اونا نیست بلکه بخاطر دل نشکست نشونه که سکوت میکنن.

ای کاش آرامش دوباره به زندگی من برگرده...


رابطه...

شاید تو اولین عشق او نباشی،

همچنانکه شاید آخرین عشق او.

اما آیا مهم است؟ وقتی که می‌دانی اکنون تو را دوست دارد؟

بله! او کامل نیست.

همچنانکه تو هم کامل نیستی.

همچنانکه تو و او هم کنار هم، هرگز کامل نخواهید بود.

همچنانکه هیچکس و هیچ چیز در هیچ جا و هیچ زمانی، کامل نبوده است.

اما، اگر در تلخی لحظه‌ها، می‌تواند شیرینی لبخند را بر لبانت پدیدار کند،

یا تو را به مرور دوباره شادی‌ها و زیبایی‌ها، دعوت کند،

چرا او را دوست نداشته باشی؟

کنارش باش و هر چه می‌توانی نثارش کن.

شاید تمام احساسش مال تو نیست،

شاید تمام لحظه‌‌های روز به فکرت نیست،

اما یادت باشد که او، بخشی از وجودش را در اختیار تو قرار داده است،

که می‌داند در شکستن آن، بسیار توانمندی:

او قلبش را به تو داده است.

پس مراقب باش تا به او آسیبی نزنی.

تلاش نکن تغییرش دهی، یا تحلیلش کنی

یا بیش از آنکه می‌تواند در اختیار تو قرار دهد،‌ از او انتظار داشته باشی

دوستی و رابطه، می‌تواند دشوار نباشد.

کافی است

وقتی تو را خوشحال می‌کند، لبخند بزنی

وقتی تو را ناراحت می‌کند، به او بگویی

و وقتی که پیش تو نیست، دلتنگش باشی…

رابطه، قرار است به ما بیاموزد که هیچکس کامل نیست و قرار نیست باشد.

باب مارلی