حرفهای لحظه های دلتنگی
حرفهای لحظه های دلتنگی

حرفهای لحظه های دلتنگی

دلتنگی

زخمهای کهنه دوباره سر باز کردند و چقدر سخت است تحمل دوباره دردهای گذشته وهر چه فکر میکنی نمیدانی که به چه دلیلی اینگونه مجازات میشوی و تو فقط باید اشک بریزی و دوباره خود را سرزنش کنی ، چون دفاعی نداری در برابر این همه اتهامها ،  چون تو بیگناهی ، ولی نمی توانی اثباتش کنی.

خدایم نمیدانم که به کدامین گناه اینگونه عذابی نصیبم شده ، ولی دیگر تحملش سخت است و تنها همدم این لحظه ها اشکایی است که تو به من بخشیدی .

سپاس بخاطر بخشش این اشکا


نظرات 2 + ارسال نظر
مرضی یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 20:41 http://khatkhati-92.blogfa.com/

چی شده اذر جان
نگران شدم

چیزی نیست، بعضی وقتا پیش می آد

ف ف شنبه 11 آبان 1392 ساعت 13:37 http://www.longliveahmad.blogfa.com

به به منزل نو مبارک دوستم... از دردسرای بلاگفا راحت شدیا خوش به سعادتت...

ممنونم... دیگه کلافه شده بودم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.