چند روزیه که تو خودمم و اخمام تو همه ، همکاری دارم که خیلی مهربونه و شیطون، همیشه با کوچکترین حرفش از ته دل میخندم . ولی این مدت حتی اونم نتونسته لبخندی به لبم بیاره .
امروز ازم میپرسه: چی تو را سورپرایز میکنه؟
چند لحظه مکث کرد م و نگاش کردم و گفتم : هیچی. (در جریان اتفاقات نیست)
و در دل به خودم گفتم : فقط مرگ.
امروز سر نماز از خدا خواستم که فرشته اش رو به سراغم بفرستد و بهش گفتم که منتظرش هستم .
دلا چنان کن کار ار بلغزد پای فرشته ات با دو دست دعا نگه دارد
الهی آمین
سلام
خدا نکنه این چه حرفیه می زنید
ایشالا جریانات و اگه مشکلی هس حل میشه همونوطر که خودتون میخواهید
امیدوارم دعا کنید
هرکس زندگیش و سرنوشتش دست خودشه و آزادی داره تا هروقت خواست تصمیمشو عوض کنه